روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد .
او از پیدا کردن این پول ،آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد .
این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز ، سرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ) !!!
او در مدت زندگیش
296 سکه 1 سنتی ، 48 سکه 5 سنتی ، 19 سکه 10 سنتی ، 16 سکه 25 سنتی ، 2 سکه نیم دلاری
و یک اسکناس مچاله شده 1 دلاری پیدا کرد .
یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت .
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ،
او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ،
درخشش 157 رنگین کمان و
منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .
او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ،
در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند ، ندید .
پرندگان در حال پرواز ، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ،
هرگز جزئی از خاطرات او نشد . .....
میگی گل رو دوست داری ولی میچینیش... میگی بارون رو دوست داری ولی با چتر میری زیرش... میگی پرنده رو دوست داری ولی تو قفس میندازیش... چه جوری میتونم نترسم وقتی میگی دوستم داری؟؟؟
بیا یه سر بزن خوشحال میشم آرامیس